خدایا...فریاد می زنم.اما بیصدا.
کسی نمی شنود ،غیر از خدا.
کافیست او بشنود که از غربت،پنجره ی دلم گرفته،
از تنهایی یاس،از سجده ی بی انتهای صداقت و از سربلندی بی آغاز غرور،دلم گرفته.
از هر چیزی که می دانی و می دانم فریاد می زنم در سکوت.ولی کسی نمی شنود.
فریادهایم بی صداست ودلیلش فقط وفاست.وفا به راز غربت پنجره ای.
کاش ما انسان ها هرگز با واژه ی غم آشنا نمی شدیم.
کاش هرگز نمی دانستیم که غم از کدام دیار تاریک می آید.
راستی
غم چیست؟
آیا غم تاریکی قلب است؟
آیا سکوت دل است؟
آیا به معنی ساکت شدن از پاسخ های دل است؟
آیا بیداری است در شکسته شدن دل؟
و هزار آیای دیگر.
به راستی غم چیست؟
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 129
بازدید ماه : 733
بازدید کل : 92272
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1